دخترک باد کنک فروش
جینا روک پاکو
برگردان میم حجری


• در یکی از شب های تابستان، که هوا خیلی گرم بود، شبگرد کوچک ـ فانوس بدست ـ در شهر می گشت.

• همه خواب بودند.

• همه چیز ـ بظاهر ـ مثل همیشه بود.

• اما وقتی که شبگرد کوچک به خانه دخترک باد کنک فروش رسید، دید که او تعداد زیادی از باد کنک های رنگی را، بیرون خانه، به درختی بسته و رفته است.

• شبگرد کوچک زیر لب غرید:
• چه بی خیالند مردم!
• اگر حالا باران بیاید، همه باد کنک ها خیس خواهند شد.

• از این رو، تصمیم گرفت که باد کنک ها را از درخت باز کند و به خانه دخترک باد کنک فروش ببرد.

• اما وقتی بند باد کنک ها را از شاخه درخت باز کرد، اتفاق عجیبی افتاد.

• چه اتفاقی؟

• باد کنک ها شبگرد کوچک را یواش یواش بالا و بالاتر بردند.

• آن سان که شبگرد کوچک تا بالای پشت بام خانه ها رسید.

• در آغاز ترسش گرفت، ولی بعد خوشش آمد که از بالا بالاها به تماشای زمین بپردازد.

• روی زمین همه چیز کوچک بود:

• درخت ها کوچک بودند.

• چپرهای باغ ها کوچک بودند و گربه های پشت بام ها هم همینطور.

• و ماه به او نزدیکتر از همیشه بود.

• اما پس از چندی دلش گرفت و خواست که دو باره به زمین برگردد، ولی هرچه دست و پا زد، کارگر نشد و او همچنان در آن بالا بالاها ماند.

• ناراحت و غمگین به گریه افتاد و قطرات اشکش روی گل ها ریخت.

• و گل ها فکر کردند که باران می بارد.

• سپیده که زد، مردم از خانه ها بیرون آمدند.

• زن گل فروش، اولین کسی بود که شبگرد کوچک را دید و به دیگران نشان داد.

• شبگرد کوچک از مردم کمک خواست، ولی کسی دستش به او نمی رسید و چاره ای نمی دانست.

• گفتند:
• شاید راه چاره را دخترک باد کنک فروش بداند.

• و به سراغش رفتند.

• دخترک باد کنک فروش بیرون آمد و با صدای بلند خطاب به شبگرد کوچک گفت:
• باد کنک ها را یکی پس از دیگری رها کن!

• شبگرد کوچک، قبل از همه، باد کنک سبز را رها کرد، بعد باد کنک قرمز را، بعد بادکنک زرد را و الی آخر.

• هر باد کنک را که رها می کرد، قدری پائین تر می آمد و وقتی آخرین باد کنک را رها کرد، به زمین رسید.

• مردم هورا کشیدند.

باد کنک ها اما روزهای متمادی بالای خانه ها در هوا ماندند.

 

پایان


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نگین کویر لایسنس نود 32 ، آپدیت نود 32 ، پسورد نود 32 گلچین مجموعه جالبترین ها و بهترین ها دانلود سوالات استخدامی yas ghanatabadi پیچک (خوشه های شعر و غزل ) قاب چوبی Leeroy Misti مدیر دبستان فرهنگیان علامه حلی 1 دوره اول بیرجند